پيام
+
يه داستاني بود تو ادبيات دبيرستان که طرف اسمش خسرو بود و ورزشکار بود.بعد رفيق ناباب معتادش کرد و .... اين دوست ما عاشق اين داستانه و هرچي ميشه ميگه مث خسرو.هر اتفاقي که براش ميفته ميگه مثل خسرو.امروز جزوه سازه اش رو نگاه ميکرد.هرجلسه رو با يه رنگ نوشته بود و بسيار نامرتب بود.برگشته ميگه مثل خسرو....آخه چه ربطي داشت؟o:
بي سر و سامان
92/9/25
||عليرضا خان||
دقيقا چه ربطي داشت
گل يخ69
کلا اين دوست من خيلي با نمکه