سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://sound-code.majiddownload.com/12478/1463882286.wma


























حوض نقاشی

گم شده ایم.

در ظلمات زمین گم شده ایم.

در هزار توی بی پناهی و سرگردانی.

باید برویم و دل به دریا بزنیم.

کدام راه ما را به آرامش و ایمان میرساند؟کدام جاده ما را به نور؟

میگذریم.از هزار کوه راه،و حسرت باران در دلهای ماست.

از هزار وادی میگذریم و هزار دست دعا،ما را بدرقه میکنند.

مسافریم.مسافر جاده های دور و دراز و شوق رسیدن،گرممان میکند.

تاول هایی که میترکد و ترک هایی که دهان باز میکند;

این نشانه عاشقانی است که در هوای خانه معشوق،آواره راهها شده اند.

کفش ها هم آرام آرام پاره میشوند و در این،کنایه روشنی است:

بگذار دنیا و تعلقاتش،دست از سر ما بردارد،که عاشقی یعنی خالص بودن.

خسته نیستیم و دلشوره های دنیا رهایمان کرده است.

بیقراری اما دست از دل ما برنمیدارد که خانه تو خانه آرامش است و ایمان.

خانه تو خانه خاطره های خوب اما خاک گرفته ماست که گاه گاه با باران یکریزِ اشک ها

رنگ و رویی تازه میابد.شوق رسیدن در دلها زبانه میکشد.آنجا که تو هستی،دلها،کبوتران بیقراری میشوند

که بی هیچ رنگی از تعلق دنیا در اسمانِ آبیِ عشق پرواز میکنند.

نقطه ای نورانی را در افقی دور نشانمان میدهند،انگار خورشید را در آسمان آبیِ سحر.

این نشان رسیدن است،نشان نزدیک شدن.تاول ها و ترَک ها از یاد میرود و قدم ها جانی دوباره میگیرند.

تا رسیدن راهی نمانده است،تا گم شدن در اقیانوس آرامش و معنویت.

رسیده ایم و چند روزی همسایه تو شده ایم و همسایه تو بودن خوب است.

گیرم هزار فرسخ راه بی پایان،ما را از تو دور کرده باشد،کدام فاصله اما میتواند دلهای ما را از همسایگی تو 

از این صحن و سرا،دور کند؟

ما کبوتران جَلد همین بامیم.

هرجا که باشیم،هرجا که بچرخیم،باز به این خانه باز خواهیم گشت.

بازمیگردیم با کوله باری از ارادت و آرزو،که نگاههای منتظر چشم به راه ما هستند.

دلهایمان اما در سنگ فرش صحن ها جامانده است،در تلاءلو نورانی آینه کاری ها،در شُر شُر مدام حوض ها،

دلهایمان جایی در انحنای طاقی ها،در ترنم محزون زیارتنامه ها گم شده است.

آفتاب هر صبح از پشت گلدسته های حَرَمَت طلوع میکند.خورشید که زیارت گنبدت می آید،در خیل زائران گم میشود.

از این پس ما،مجاوران دائم صحن و سشرایَت خواهیم بود.نزدیک باشیم یا دور فرقی نمیکند

که دلهایمان نزدیک ضریح است.نزدیک پنجره فولاد.هر صبح هر کجا که باشیم به سمت گنبد تو می ایستیم.

دست ارادت بر سینه میگذاریم زمزمه میکنیم:

السلام علیک یا علیّ بن موسی الرضا

 

 


نوشته شده در شنبه 92/7/27ساعت 12:37 عصر توسط fatemeh نظرات ( ) |


 Design By : Pichak